بافت تاریخی شیراز یک حق و خواست ملی
شهرسازی و مهم ترین تکنیک های مهندسی شهرسازی آشنایی با طرح تفصیلی و استعلام طرح تفصیلیبافت تاریخی یک خانه نیست، یک عمارت نیست، مجموعه ای از چند عمارت هم نیست. زمانی که در مورد بافت یک شهر صحبت می کنیم جان کلام این است: مواجه با وجودی یکپارچه و دارای وحدت کلمه. تجلی اصل “وحدت در کثرت” به خوبی در شهرسازی اصیل ما قابل رویت است.
سازمان فضایی بافت تاریخی شهرهای ایران به صورت یک کل قابل مشاهده است؛ نظم دارد، و همچنین دارای هارمونی فضایی و تشخص می باشد. نگاه به بافت شهری در شهرسازی ما همچون نگاه به اندام یک موجود زنده می باشد که دست، پا، سر و اندام های دیگر به صورت مجزا از آن موجود زنده (کثرت) حیاتی مستقل نخواهند داشت. بافت شهر در مقایسه با اندام موجود زنده شامل: خانه ها، راه ها، فضاهای میانی و جمعی و تجهیزات شهری می باشد.
نکته حساس در خصوص شیراز این است : زمانی که ما از بافت تاریخی شیراز سخن می گوییم به واقع در مورد یک اتصالی مرتبط با خاطرات جمعی یک ملت حرف می زنیم. و برای مدعی بودن در حفاظت این بافت، لازم نیست شهروند شیراز بوده باشیم تا در مورد تعلق خاطر به این موضوع اظهار نظر کنیم.
شیراز شهر و موطن همه ایرانیان است. و این میزان حساسیت به وطن غیربومی ما ایرانیان، قدمتی چندهزارساله دارد. بدون شک هیچ ایرانی نمی تواند از علاقه ی خود و نقاط همپیوند تاریخ خود با شیراز صرف نظر کند و دقیقا به همین جهت نمی توان از حفاظت بافت تاریخی شیراز در مقابل تهدیدات “شهرسازی بولدوزری” سخن نگفت.
بدون شک بافت تاریخی شیراز نیز از آسیب های جراحی هوسمانی رخ داده در گذشته در امان نمانده است. نگاه می کنیم به تراکم ناخالص بالای این بافت، ترک بافت توسط ساکنان بومی آن و استقرار مهاجران غیر بومی به علت پایین بودن قیمت زمین نسبت به دیگر نقاط توسعه یافته شیراز، مشکلات امنیت و کیفیت پایین ابنیه در مقابل تهدیداتی چون زلزله و… وجود این موارد دیگر در بافتهای تاریخی ایران واضح است و شهرسازان و متخصصین معماری و مرمت شهری به این مشکلات اذعان داشته و قطعا راهکارهای مشخص و متنوعی در حل این مسائل مطرح شده است.
سیاست ها، راهبردها، طرح ها و برنامه ها در تمامی سرفصل های مورد نیاز قابل ارائه می باشند و در همه این سرفصل ها مانند حمل و نقل، پدافند غیرعامل، مقاوم سازی ابنیه، تسهیل دسترسی و بازآفرینی در کانون های آسیب دیده قابل ارائه می باشند. اما این موضوع باورپذیر نیست که تخریب بافت تاریخی به بهانه توسعه حرم شاهچراغ یک راهکار در فرایندی فکر شده و برنامه ریزی شده مطرح شود و همچنین نمی توان پذیرفت که مشکلات بافت تاریخی شیراز قابل حل نبوده و تنها چاره تخریب به سبک هوسمانی بوده باشد.
می دانیم که روش های مداخله در هر بافتی دسته بندی ها و شیوه های مختلفی دارد که آن هم در نوع خود براساس زمینه گرایی و تطابق با تاریخ و مردم شناسی هر شهر به نحو جداگانه تقسیم بندی می شود. اعمال هر مداخله ای حتی در مقیاس یک پروژه کوچک می بایست با هدف مشخص، منطبق بر نوع نظریه و سبک مداخله، مبتنی بر اصول همخوان و سیاست های کالبدی و دستورالعمل های واضح صورت پذیرد. و پیش از همه این ها نیاز است نقش و چشم انداز مداخله با هدف “ارتقا کیفیت محیطیِ بافت تاریخی شهری” مطرح شود نه در راستای ویرانی آن.
متاسفانه تجربیات جهانی در تاریخ شهرسازی آنقدر سابقه در تخریب بافت تاریخی داشته است که این موضوع در طرح توسعه در یک از مهمترین بافتهای تاریخی کشور ما در قرن بیست و یکم با آموزه های وزین به ما هشدار کافی داده باشد.
امروز که بیش از یک قرن از اشتباهات هوسمان شهردار سابق پاریس می گذرد، مدیریت شهری شیراز در آستانه یک اتهام تاریخی با موضوع انهدام بافت تاریخی شیراز قرار گرفته است. چرا که هرگز توسعه یک کاربری شاخص در بافت به ما اجازه ی دست زدن و حذف حتی یک بنا در بافت را نخواهد داد. تمامی اندام های یک بافت در ارائه هویت و اصالت آن حائز اهمیت و دارای ارزش نگهداری می باشند.
مدیریت شهری حتی در “برخوردهایی ارگانیستی” به بافت می بایست با مشارکت مردمی و در راستای مفهوم “حق به شهر” طرح را تعریف نموده و در راستای حفظ و احیای حتی یک بنا با گروه های مختلف ذی نفعان از شهروندان شیراز، ساکنان بافت و متخصصین در حوزه های مختلف میراث فرهنگی، شهرسازان و معماران جلساتی متعدد به صورت شفاف و در وضوح کامل برای رسانه ها بپردازد و لازم است دستگاه های نظارتی این اقدامات را زیر ذره بین برده و در صورت ارتکاب هر طرح مغایر با منافع جمعی و تاریخی، با هدف تخریب اعلام جرم نمایند.
بدون شک در راستای تحقق محافظت از بافت تاریخی شیراز اولین قدم می بایست ثبت این بافت تاریخی به عنوان میراث ملی ایرانیان می باشد تا از آن در برابر هرگونه آسیبی حفاظت شود. چرا که “حق به میراث ملی” یک کشور می بایست برای همه نسل ها به رسمیت شناخته شود و ما در برابر آیندگان و گذشتگان مسئولیت خویش را به رسمیت شناخته و امانتدار این میراث برای تمامی نسل ها باشیم.