شهرهای نخستین در نزدیکی آب ساخته می شدند. و هویت یک شهر را بر اساس نزدیکی به رودخانه ها و سواحل آن بررسی می کنند. حفظ و نگهداری کناره ها و لبه آب یکی از اصول اولیه ای می باشد که شهرسازی ایرانی همیشه به اهیمت آن تاکید نموده است. برای مثال ما در شهرسازی اصفهان به صورت ویژه تمرکز بر عنصر آب را لمس نموده و تفرجگاه های شهرسازی صفویه را در کنار آب تجربه نموده ایم.
در طول تاریخ، بنیانگذران شهرها، با رویکردی استراتژیک شهرهای خود را در امتداد سواحل اقیانوس ها و سواحل رودخانه ها قرار دادند تا به یک پیوند حمل و نقل ارزشمند دسترسی داشته باشند که می توانست مزایای تجاری و صنعتی را به همراه داشته باشد. اما استفاده بیش از حد در طول سال های رونق صنعتی و توسعه سریع بسیاری از این آبراه های حیاتی را آلوده و نامطلوب کرد. در سالهای گذشته، بسیاری از همین شهرهایی که در دورههای رشد، آبراههای خود را نادیده میگرفتند، برای بازگرداندن آبراههای خود به وضعیت مناسب و بهره گیری از پتانسیل های آنها بهعنوان منبع گرانبها، به توسعه زیرساخت ها و امکانات رفاهی ارزشمندی در اطراف آنها تمرکز نموده اند تا به نحوی به بازآفرنی این فضاها کمک کرده باشند.
طراحی شهری در آبکنار و مفهوم لبه آب یکی از عناصر مهم شهرسازی ایرانی است که می بایست از آب به عنوان یک عنصر نمادین و همیشگی در طول تاریخ شهرسازی ایران یاد نمود و البته بر آن تاکید بیشتری داشت.البته با توجه به موقعیت جغرافیایی ایران و شرایط آب و هوایی این چند دهه ایران امکان بهره گیری از این ویژگی منحصر به فرد و ایجاد فصاهای شهری در اطراف آن را با مشکلات عدیده ای مواجه نمود است.